az har chiiiiii pesare motenaferaM

خدایا خسته ام

امشب فرشادو دیدم داخل ماشین با داداشش بود

خدایاااااااااااااااااااااااا

مننمیخواهم عاشق بشم

اگر مال من نیست فراموشش کنم

خدایا بس است دیگر عشق وعاشقی

من ........ که عاشق شوم

نوشته شده در پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:,ساعت 1:52 توسط BAHAR| |

 

از معلمم شنيدم

 

 

صبح روز اول سال

 

 

« با محبت جمله سازيد. ‌»

 

 

اولي قلم تراشيد:

 

 

« من محبت را دوست دارم »

 

 

دومي تنور دل بتفتيد:

 

 

« مادرم محبت است كلاً »

 

 

سومي كه بود دلگير:

 

 

« محبت دروغ است »

 

 

سبط شاعري هجا كرد:

 

 

« از محبت خارها گل مي شود »

 

 

يك به يك جُمَل بخوانديم

 

 

آخرين نفر ز جا خاست

 

 

كودكي يتيم

 

 

كمرو

 

 

جامه اش دريده بر تن

 

 

صورتش لهيده از غم

 

 

في المثل

 

 

بودنش نبود او بود

 

 

جمله را چنين شروع كرد:

 

 

« خدا ما را دوست دارد »

 

 

ياد دارم بهترين شد

 

 

چون معلم گريه مي كرد

 

 

و مي گفت:  « بچه ها گفتم با محبت جمله سازيد.‌»

 


نوشته شده در سه شنبه 27 دی 1390برچسب:,ساعت 23:28 توسط BAHAR| |

خدایا با دیدنش دلم لرزید.....

بچه محل نمیشه ..........

چرا نگام کرد که حالا رفته تو فکرم......

خدایا من نمیخوام عاشق بشم...........

از هر چی پسره بدم میاد.........

فرشاد........

اومد جلو در خونمون ولی به خاطر اینکه با داداشام دوسته نگام نکرد...........

خدا من بچه نیستم........

نمیخوام دل ببندم به فرشاد........

دوباره اشتباه ...........

از صبح دارم بهش فکر میکنم............

چرا ازش خوشم اومده..........

من کهاصلا بهش فکرم نمیکردم.........

نگاش گیرایی داره ............

خدا از ذهنم ببرش بیرون دوس ندارم بهش فکرکنم...........

نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت 15:9 توسط BAHAR| |

 

 

 

 

گناه شهوت

 

 

حضرت علی فرمودند:"در میان گناهان چیزی سخت تر از پیروی شهوت نیست.

 

بنابراین از آن پیروی نکنید که شما را از یاد خدا باز می دارد."


یکی از شهوات وخواسته های نفس ،نگاه کردن به نامحرمان است.

نوشته شده در دو شنبه 19 دی 1390برچسب:,ساعت 1:36 توسط BAHAR| |

 

 

آقا پسرها نظرتون راجع به خیانت چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

اگه یه روز خانمتون خیانت کنه بهتون چکار میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نوشته شده در یک شنبه 18 دی 1390برچسب:,ساعت 1:2 توسط BAHAR| |

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:,ساعت 23:49 توسط BAHAR| |

ساعت 12 بامداد صدایه ویبره گوشی

اوه کی میتونه باشه

اوه امینه بعد یک هفته .....

یه اس ام اس متنی

نوشته:

دوستان واقعی مانند صبح هستند،

نمیشود تمام روز انها را داشت

اما مطمئنی که فردا  ،هفته بعد و تا ابد هستند

هفته خوبی داشته باشی .

میدونید من چی نوشتم

چقدرم به من وتو میخوره دوستایه واقعی باشیم ،هه

نوشت :مگه نیستیم ؟ها؟

نوشتم :همینو بدون نیستیم،ادمه دوستیمون هم فایده نداره؟

بچه پرو بعده یه هفته اس داده میخواد

هم منو داشته باشه ،هم دوس دخترایه دیگش

بره گمشه........................

نوشته شده در شنبه 17 دی 1390برچسب:هه هه هه ,حالتو گرفتم,ساعت 15:35 توسط BAHAR| |


Power By: LoxBlog.Com